تنبيه روژان
دختر قشنگم ديگه داره خيلي خانم ميشه . با وجود اينكه خيلي شيطون تر شده ولي همه اين شيطنتها هم شيرينه .چند روز پيش مامان ناهيد را خيلي اذيت كردي . فكر ميكنم ني ني تو شكم ماماني باعث شده تو لج باز تر بشي !!!
من تصميم گرفتم توي دفتر يادداشت مهد كودكت براي مربيهات بنويسم كه مامان و بابا را اذيت ميكني و تمام ديوارهاي خانه را نقاشي كرديتا شايد يكم تنبيهت كنند با وجود اينكه ناراحت بودم ولي لازم بود كسي بهت اخطار بده و بگه كارهاي بد نكني . بعد از اينكه از مهد كودك آمدي دائم به من ميگفتي تو نوشته بودي من شيطوني كردم و منهم ميگفتم نه من ننوشتم كلاغها خبر ميدن ولي تو باورت نميشد و هرچند ساعت يكبار دوباره مي پرسيدي و منهم ميگفتم نه ماماني من ننوشتم . از اون روز به بعد تو خيلي دختر خوبي شدي فقط مسواك زدن را خيلي سخت انجام ميدي كه اونهم اميدوارم درست بشه .
هفته پيش توي مهد كودك عكاس آمده بود توي مهد كودك و تو خيلي ذوق داشتي و وقتي برام تعريف ميكردي از خنده مرده بودم خيلي بامزه از ژستهات تعريف ميكردي عاشق اينطور حرف زدنت هستم عزيزم .
تمرينهاي كلاس زبان را خيلي خوب انجام ميدي و شعرهاي مهد را هم بلدي و همه مربيها ازتو راضي هستند. اميدوارم همينطوري پيشرفت كني .