روژان روژان ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

شیرین ترین شیطونک دنیا

شستشوي گوشم

1389/12/24 11:18
نویسنده : مامان ناهید
418 بازدید
اشتراک گذاری

 

         

بعد از تحمل يك هفته قطره ريختن داخل گوشم بالاخره ديروز رفتيم دكتر تا گوشم را شستشو بده . من اصلاً نگران نبودم ولي ماماني معلوم بود يكم مي ترسه

تصاوير جديد زيباسازی "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*"

چون خودش تا حالا نديده بود شستشوي گوش چطوريه . ديروز مامان ناهيد از سركارش كه آمد با هم رفتيم پيش دكتر پوستي كه متخصص اين كاره وقتي رفتيم داخل مطب دكتر بهم يه شكلات داد بعد كلي از من تعريف كرد كه قطره هام را مرتب ريخته بودم ماماني هم دستم را گرفته بود و منهم روي صندلي مخصوص نشستم . بعد يه قيف كوچولو گذاشت توي گوشم و با يه لوله باريك كه مثل جارو برقي هوا را ميمكيد كرد توي گوشم و خلاصه كلي از تو گوشم جرم خالي شد و بعد گوشم را تميز كرد. و چون دختر خوبي بودم و تكون نخوردم به مامان ناهيد گفت كه وقتي رفتيم بيرون برام جايزه بخره ولي بايد قبلش بره تست شنوايي سنجي و يه عكس از گوشش بندازه بعد من و ماماني با هم رفتيم اتاق بغلي كه يه خانم دكتر خيلي مهرباني اونجا بود كه كلي با من حرف زد و من را برد داخل يه اتاق و بهم گفت كه هرچي من ميگم تو تكرار كن بعد بهم گفت بگم بابا كه من بهش گفتم حسن كچل بعد گفت بگو مادر من گفتم مامان ناهيد و بعد گفت بگو كتاب من گفتم من كه كتاب نمي خواهم خلاصه هرچي گفت من يه چيز ديگه جواب دادم          ماماني كلي خنديد و دكتر هم بهش گفت كه من خيلي شيطونم و هر كاري دلم ميخواهد ميكنم و لي به مامان گفت كه هم هوشم خوبه و هم گوشم و مشكلي ندارم. خبال مامان كه راحت شد خداحافظي كرديم و آمديم خانه كه توي راه مامان ناهيد برام يك جايزه خوب هم خريد يه پاستيل با يك جعبه سك سك .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان شیما وحدیث
26 اسفند 89 0:43
خاله جون خوشحال شدم که گوشت وشستشو دادی ،اصلا هم اذیت نکردی . مواظب گوشت باش خاله
مامان زهرا نازنازی
14 فروردین 90 16:42