اولين تجربه آموزش استخر رفتن روژان
روز دوشنبه مامان ناهيد آمد مهد كودك تا شنا كردن من را از نزديك ببينه . وقتي ماماني را ديدم گريه كردم
دلم نميخواست برم توي آب و بخاطر همين به مامان ناهيد گفتند از كنار استخر بره و من كه فكر ميكردم ماماني رفته دوباره رفتم توي استخر بعد آرزو جون (مربي استخر) بهم گفت اگر بخندم
و خوب شنا كنم به مامانت ميگم بياد و شنا كردنت را ببينه كه منهم كلي ذوق كردم و قول دادم گريه نكنم . بعد از كمي تمرين ديدم مامان ناهيد آمده و داره برام دست تكون ميده و تشويقم ميكنه و تمام مدت داشت شنا كردن من را مي ديد. از اينكه مامان پيشم بود خوشحال بودم و شجاع شده بودم و دائم توي آب دست و پا ميزدم و ميخنديدم . مربي ام به مامان گفت روژان خيلي خوب شنا ميكنه و اصلاً هم از آب نمي ترسه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی