بدون عنوان
ديروز رفته بوديم خونه خاله ژيلا براي اولين بار توت زدن از درخت
را ديدم خيلي جالب بود انقدر خنديده بودم كه فكم درد گرفته بود
و همش ماماني ميگفت اي جانم قربونت برم خلاصه از اون روزها
بود كه سالي يك بار شايد براي هركس اتفاق بيافته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی