روژان روژان ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

شیرین ترین شیطونک دنیا

احساس گناه ماماني

1390/3/25 10:47
نویسنده : مامان ناهید
1,537 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز وقتي مامان ناهيد آمد دنبالم داشتم بال درمي آوردمفرشته . قيافه ماماني را كه ديدم واقعاً خوشحال شدم با عشق بغلم كردniniweblog.com قلبو همش بهم ميگفت بميرم برات ماماني .... ببخشيد كه انقدر دير آمدم ....و همش ماچم ميكرد . ..... فرح جون (مربي مهد) داشت به ماماني ميگفت : روژان صبحها از همه زودتر ميآد و بعدازظهرها از همه ديرتر مي ره ولي ما از اين بابت خوشحاليم چون خيلي دختر خوبيه و همه دوستش دارند . ماماني يكم با حالت شرمندگي نگاهش ميكرد و بعد با عشق و كمي بغض به من نگاه ميكردناراحت . من از اين بابت اصلاً ناراحت نبودم ولي ماماني خيلي غصه مي خورد كاملاً معلوم بود.

niniweblog.com

 براي اينكه كمي خوشحالش كنم سريع بهش گفتم ماماني ببين نقاشي من را به ديوار زدند ... نیشخندبعد ماماني با خوشرويي گفت كجاست ؟! ببينم و منهم با عجله دستش را گرفت و بردم سمت نقاشيها بعد ماماني را ديدم كه چشمهاش كاملاً مي خنديدند و با عشق به نقاشيم نگاه ميكرد و بعد با موبايلش از نقاشيم عكس مي گرفت و بعد بهش گفتم كه ميوه هام را هم كامل خوردم ... ميخواستم بازم خوشحالش كنم و فكر ميكنم موفق هم شدم چون ماماني ديگه بغض نداشت و بعد با هم رفتيم خانه .قلب niniweblog.com

 

niniweblog.comمهد كودك

 

مهد كودك

 

مهد كودك

مهد كودك

 

 

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ناهيد
8 خرداد 90 14:49
واقعاً راست ميگن زندگي با بچه ها زندگي با بهترين عشق در دنياست
sarina
20 خرداد 90 0:57
سلام وبلاگ خوشگلی داری خیلی خوشحال میشم دوست جدید واسه سارینا بشی دوست داشتی بیا یه سری بزن