روژان روژان ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

شیرین ترین شیطونک دنیا

من و خاطراتم

1390/5/10 14:15
نویسنده : مامان ناهید
714 بازدید
اشتراک گذاری

منو عشقم

بالاخره مامان ناهيد تصميم گرفت دوباره خاطراتم را بنويسه توي اين چند روز به خاطر هواي گرم و ني ني كوچولوي توي دلش و فشار سركار و هزارتا بهانه اي كه خودش بهم ميگه وقت نميكرد خاطراتم را بنويسه ولي ماماني تنبل امروز ديگه داره اينكار را ميكنه .

 

 

استخر رفتن من خيلي زود تمام شد با اينكه عاشق كلاسهاي استخرم بودم   ولي ماماني ديگه اجازه نداد برم چون يك روز انقدر آب استخر رفته بود توي دلم كه همش بالا مي آوردم عمه زينب من را برد دكتر و نرسيده به دكتر يك گند اساسي توي ماشينش زدم منو عشقمكه باعث شد هم ماماني و هم عمه زينب و عمه زهرا همشون با هم عق مي زدند و من هم كلي خنديدم بعدش هم انقد دير شده بود كه همه كارواشها تعطيل شده بودند و عمه زينب مجبور شد خودش ماشينش را بشوره .

 

بعد از اين اتفاق ماماني تصميم گرفت بجاي كلاس استخر من را بزاره كلاس رقص توي همون مهد كودك كه همين كلاس رقص باعث شد هر روز كلي با ماماني تمرين كنيم و بخنديم . مامان ناهيد ميگه فقط قر دادن بهت ياد دادن و يكمي خيلي زيادي عشوه و پشت چشم نازك كردن كلاس خوبيه دوستش دارم. بابايي ميگه اين كاره همش قرتي بازيه .

 

 

مامان ناهيد هنوز هم با اينكه خيلي شكمش گنده شده ولي روي برنامه سابقش هنوز هم پارك ميبرتم .

 mahsae-ali

روز پنج شنبه با دايي علي و شهرزاد من را برد پارك آب و آتش خيلي بهم خوش گذشت كلي آب بازي كردم به كبوترها غذا دادم و از همه مهمتر اسب سوار شدو اونهم 2بار خيلي عالي بود بعدش انقدر خسته شده بودم كه توي ماشين خوابم برد .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)